۱۳۸۸ بهمن ۲۸, چهارشنبه

جهان سوم

جایی که وقتی ننه بزرگت می خواد ابگوشت بپزه که بعدا تو توش نون بریزی با ولع بلمبونی ...
ازت می پرسه که چاشنی شو چقدر سیاست بریزه!

۱۳۸۸ بهمن ۱۳, سه‌شنبه

گوش مفت سیری چند؟

یه نفرو می خوام بشینه تا صبح براش از هرچی که به زهنم می رسه زر بزنم
اونم مخالف همش باشه بعد دعوامون شه من بگیرم بزنمش تا سر حد مرگ.

شعور

انگشت شصتت رو بزار رو انگشت اشارت یه جورایی زیادی به ناخونت نزدیک باشه حالا بگیرش جلو چشمت
قربون این مقدار شعور برم من.

جا نماز

اخه مادر من جا نمازی که پشت و روش اصلا معلوم نیست و یه شمائله چرا روزی پنج بار سر جمع کردنش قشقرق را میندازی؟

تفاهم

سانا:اسم کافه رو بزار پیانو
اون:نه دافی شاپ باحال تره!

نیناس

اون:ناز نکن دیگه
سانا:تو تمام این نوزده سالی که زندگی کردم به انواع حرکات اخلاقی و غیر اخلاقی دست زدم غیر ناز کردن.البته قتل هم شاملش میشه که اونم در شرف روی دادن خواهد بود.

۱۳۸۸ بهمن ۱۲, دوشنبه

پا خسو

کجای شکل من شبیه پیوند دهنده ی قلبهاست ؟
این روزا فرت و فرت میان من قلباشونو پیوند بدم.

unti hero

یه پیرمرد ه دیدم جوراب می فروخت خودش هیچی پاش نبود.

stop war

زمین از خون سیراب برا همین که دیگه اسمون نمی باره.

حمیرا

چیه من از این مرتیکه ی مو وزوزیه ابرو کلفت بد لباس بد عشوه کمتره بابا که بهم ترجیحش میدی!!!